چارچوبی برای تمرکز افراطی
تصور کنید پادشاه جنگل در حال قدم زدن در ساوانا در جستجوی وعدهی غذایی بعدی خود است. او که در بالای زنجیره غذایی قرار دارد، می تواند هر چیزی برای ناهار داشته باشد، از یک موش صحرایی گرفته تا یک بز کوهی. با وجود موقعیت و قدرت، شیر باید عاقلانه انتخاب کند. بله، شیر کاملا قادر به شکار، کشتن و خوردن موش صحرایی است. اما انرژی مورد نیاز برای انجام این کار بیشتر از مقدار کالری موش خواهد بود. بز کوهی نشاندهندهی یک دشمن مهیب است. سریعتر، بزرگتر و قویتر است. با این حال شیر کاملا قادر به شکارش است. و هنگامی که این کار را انجام دهد، شیر و غرور او میتوانند شکوفا شوند.
خوردن موش صحرایی چیزی است که من آن را کار ۱۰ دلاری در ساعت مینامم. در کوتاهمدت، خوردن موش صحرایی رضایتبخش (و لذتبخش) است – درست مانند مقدار ریز دوپامینی که هنگام بررسی یک کار از فهرست دریافت میکنیم. اما ۱۰ دلار کار هزینه دارد. برای شیر، مصرف انرژی است. برای ما، این خستگی پایدار ناشی از چند وظیفهای بودن بیپایان است. فلج ناشی از نگاه کردن به لیست وظایف هیولاوار و ندانستن اینکه از کجا شروع کنیم. و اضطراب از احساس عجلهی همیشگی.
شیر گزینههایی دارد. میتواند خرگوشها، پرندگان، گرازهای وحشی و حتی کروکودیلها را شکار کند. و شما نیز گزینههایی دارید:
- کار عمیق و عادات اتمی را دو چندان کنید تا فراتر از کار ۱۰ دلاری بروید.
- یک دوره پایتون در Coursera شرکت کنید.
- یک مدرک MBA دریافت کنید.
- یا به سادگی در کار خود واقعا خوب باشید.
وقتی شروع به دریافت پاداش برای مهارتهای منحصربهفرد خود میکنید، ۱۰۰۰ دلار در ساعت کار میکنید. و همانطور که حرفه خود را بهبود میبخشید و کسب و کار خود را توسعه میدهید، این مسیر میتواند به زندگی بسیار خوبی منجر شود. اما یک قطعهی گمشده وجود دارد. وقتی شریک حقوقی کار را متوقف میکند، پول وارد نمیشود. مهارتها منحصربهفرد هستند. اما هیچ اهرمی وجود ندارد.
پس اهرم چیست؟ اهرم به حداکثر رساندن خروجی برای یک سطح معین از کار است. از مجموعه فعالیتهایی استفاده کنید که حتی زمانی که در تعطیلات هستید برای شما کار میکنند. ما دیگر در مورد بز کوهی صحبت نمیکنیم. این شکار فیلی است که هفتهها تمام گلهی شیر را تغذیه میکند. کار ۱۰ هزار دلاری در ساعت است.
کار ۱۰ هزار دلاری فرایند شناسایی فعالیتهای دارای بالاترین اهرم شما و اختصاص زمان کمی به آنها در هر روز است. این سرمایهگذاری روی برند شما، پرورش مشارکتها و تعیین چشمانداز شما است. این استراتژی لاکپشت سریعی است که از استروئید هم استفاده کرده است (و اینگونه است که جف بزوس به ثروتمندترین مرد جهان تبدیل شد). شما ساعتی ۱۰۰۰۰ دلار برای انجام کار دستمزد نخواهید گرفت، اما سرمایهگذاری عمدی شما در آینده نتیجه خواهد داد.
درست مانند سرمایهگذاری، میتوانید سبد وظایف خود را با یادگیری تشخیص وظایف کمارزش از کارهای با ارزش که بازدهی بیشتری را بههمراه دارند، متنوع کنید. شما حتی میتوانید یاد بگیرید که کارهای زائد را به کارهایی با ارزشتر تبدیل کنید تا تعادلی ایجاد کنید که برای شما مناسب است.
این متن تماما در مورد ایجاد سیستم کاری شخصی ۱۰ هزار دلاری شما با برنامهریزی و مدیریت وظایف، و تمرکز بر فعالیتهای با اهرم بالا و مهارت بالا است که سالها بعد سود سهام را بههمراه خواهد داشت.
ماتریس ۱۰ هزار دلاری: چارچوبی برای تمرکز افراطی
داستان شیر قدرتمند در زندگی روزمره ما جاری میشود. وظایفی به اندازهی موشهای صحرایی و بزهای کوهی برای جلب توجه ما در صندوقهای ورودی، تقویمها و ذهن ما رقابت میکنند. اما همیشه مشخص نیست که کدام موشها و کدام بزها هستند. بنابراین برای اولویتبندی و مدیریت وظایف، از آنچه ماتریس ۱۰ هزار دلاری مینامم استفاده میکنم، که در آن وظایف بر اساس دو متغیر در یکی از چهار ربع قرار میگیرند: اهرم و مهارت.
اهرم
اهرم در مورد ضربکنندههای نیرو است که خروجی را برای یک سطح معین از کار به حداکثر میرساند. این موضوع برای زمانی است که یک کار تاثیر یک به چند دارد، در مقابل یک اثر صرفا یک به یک. زمانی است که وقتی کار را متوقف میکنید همهچیز به حرکت خود ادامه میدهد. اهرم در مورد تاثیر یک کار است.
مهارت
مهارت چیزی است که کار عمیق و سخت را از کار سرسری جدا میکند. این چیزی است که کار را برای بلندمدت موثرتر میکند، نه فقط در کوتاه مدت. و هر چه مهارت بیشتری برای یک کار مورد نیاز باشد، جمعیتی که میتواند آن را اجرا کند محدودتر میشود.
اهرم و مهارت محورهای ماتریس ما را تشکیل میدهند. چهار ربع تعریفشده در زیر میتواند به شما کمک کند تا ارزش نسبی وظایف و حتی وظایف refactor را برای افزایش اهرم تشخیص دهید. بیایید نگاهی به هر ربع بیندازیم.
۱۰ دلار در ساعت کار
مهارت کم، اهرم کم
کار ۱۰ دلار در هر ساعت، کار اصطلاحا گل است. اینها وظایفی هستند که بهسرعت اجرا میشوند و دوپامین را به راحتی ترشح میکنند، اما در نهایت بازده کمی دارند. آزمون تورنسل برای کار ۱۰ دلاری این است: آیا میتوانم این خماری را انجام دهم؟
یک کار بدنام ۱۰ دلاری، مرتبسازی ایمیل است. از آنجایی که ایمیل هیچ اولویتبندیای ندارد (یعنی بهسادگی بر اساس تاریخ مرتب شده است) و هیچ مانعی برای ورود وجود ندارد (یعنی هرکسی می تواند یک ایمیل برای شما ارسال کند)، شما بهطور موثر اولویتها و خواستههای دیگران را در زمان خود مد نظر قرار میدهید. سیل ایمیلها بهجای اولویتهای واقعیتان، مدام شما را وسوسه میکند، انگیزهی هدفی دلخواه (مانند Inbox Zero (صفر کردن نوتیفیکیشنهای ورودی ایمیل)) است.
۱۰۰ دلار در ساعت کار
مهارت کم، اهرم بالا
این ربع شامل کارهای گل در مقیاس است. این حوزهی مخصوص مشاورهای بهرهوری، ابزارهای فناوری براق و جنبش نوپای بدون کد است.
یک مثال، CRM شخصی (یا چیزی که من عاشقانه راهحلی برای جستجوی مشکل مینامم) است. اکنون دلایل معتبری برای ایجاد و حفظ یک CRM شخصی وجود دارد. اما من افراد زیادی را ملاقات کردهام که غذای مکزیکی مورد علاقه مشتری شماره ۱۲۰ را دنبال میکردند – در حالی که گزارشهای مستقیم خود را بهطور منظم ۱ به ۱ نداشتند.
با کار ۱۰۰ دلاری در ساعت، شما خود را وقف نتیجهی اشتباه میکنید و از مهارت اشتباه استفاده میکنید.
۱۰۰۰ دلار در ساعت کار
مهارت بالا، اهرم کم
به شریک شرکت حقوقی، مهندس یا مدیر یک صندوق تامین فکر کنید. این مکان بسیار خوبی برای بودن است. اگر مهارت منحصربهفردی (قانون، مهندسی نرمافزار، تحقیقات سرمایهگذاری) دارید، میتوانید بازار قابل دفاعی را در مدت کارتان جمعآوری کنید. و این یک زندگی عالی برای اکثر مردم است.
اما حتی چنین کارهای با مهارت بالا نیز فاقد اهرم است. آنها زمان را با پول معامله میکنند – مقدار زیادی از زمان مورد نظر ما است.
اگر بهترین وکیل جهان یک سال مرخصی بگیرد، نمیتواند ۱۰۰۰ دلار در ساعت خود را برای یک سال کامل دریافت کند. اگر کارتهای خود را درست بازی کرده باشند، پول پسانداز کردهاند و این کار برای آنها جواب میدهد – اما حتی با دستمزد بالا، ممکن است چندین دهه طول بکشد.
در تجربهی من، بهدست آوردن مهارتهای کلیدی منحصربهفرد یک راه مطمئن برای توسعهی حرفهای پادشکننده است. و مهارتهای زیادی وجود دارد که از صنایع فراتر میرود و در عین حال پتانسیل درآمد شما را افزایش میدهد.
۱۰۰۰۰ دلار در ساعت کار
مهارت بالا، اهرم بالا
۱۰۰۰۰ دلار در ساعت کار دقیقا برعکس کار ۱۰ دلار در ساعت است. نتایج برای سالها، اگر نه دههها، دیده نمیشوند. مشکلترین بخش در مورد کار ۱۰ هزار دلاری این است که ماهیت واقعی خود کار مبهم است. این کار شبیه به شناسایی هنر مدرن خوب است:
«تعریفش سخت است، اما وقتی آن را میبینم میتوانم تشخیصش دهم.»
۱۰ هزار دلار کار ترکیبی عجیب از صنعت، مهارتها، اشتیاق، کنجکاویها، روابط و دیدگاه شماست. کاشت بذرهای مهمی برای آینده است، با این حال نمیتوانید روز خود را با آن پر کنید وگرنه کسب و کار به جلو نمیرود. یک اندازه برای همه وجود ندارد.
بنابراین برخی از فعالیتهای با اهرم و مهارت بالا چیست؟
به فرصتهای یک به چند، یا کاری که دیگران را ارتقا میدهد فکر کنید. احتمالا چنین کارهایی مستلزم یک تاخیر طولانی است، اما تاثیر ماندگارتری خواهد داشت. بهعنوان مثال، وظایف اختصاص دادهشده به پرورش استعداد، نام تجاری، دسترسی یا چشمانداز شرکت شما در سرزمین ۱۰ هزار دلاری کار وجود دارد:
- استعداد: استخدام، آموزش (اجرای سیستمها و SOP ها)، حفظ
- نام تجاری: ایجاد یک برند غیرقابل نفوذ، افزایش نفوذ سیاسی/رسانهای
- دسترسی: مشارکت منابع، ارتباط با سرمایهگذاران احتمالی
- چشم انداز: تعریف چشمانداز محصول یا ماموریت شرکت، پرورش ارزشها
از کار ۱۰دلاری تا ۱۰ هزار دلاری: به دنبال افزایشدهندهی نیرو باشید.
حالا میدانیم به چه فکر میکنید ۱۰۰۰۰ دلار در ساعت؟
اگر در آن سطح صورتحساب میدادید، جزو 0.00001% برتر خواهید بود. در واقع، وال استریت ژورنال نشان داد که چند سال پیش، شرکای شرکتهای حقوقی برتر فقط نزدیک به ۱۵۰۰ دلار در ساعت صورتحساب داشتند.
علیرغم اینکه هدفی دستنیافتنی بهنظر میرسد، چارچوب بهطور شگفتانگیزی موثر برای شروع شما وجود دارد – چارچوبی که «تداوم تاثیر» را در نظر میگیرد. بنابراین، اگر اعداد خیلی بزرگ بهنظر میرسند، به جای آن به ضریبها فکر کنید. اگر کمترین ارزش واحد کار شما ۱۰ دلار در ساعت است (یعنی صفر کردن صندوق ورودی)، چه چیزی ۱۰ برابر تاثیرگذارتر است؟ ۱۰۰۰ برابر تاثیرگذارتر چطور؟
مدیریت وظایف ۱۰ هزار دلاری: با تاریخهای انجام کار شروع کنید.
برای شروع عملی کردن ۱۰ هزار دلار کار، از بینشهای روششناسی انجام کارها (GTD) و رویکرد سررسیدهای آزمایششده دیوید آلن بهره میبرم. طبق GTD، تنها در صورتی میتوانید تاریخ سررسید را تعیین کنید که جریمهای جدی و فوری برای از دست دادن مهلت وجود داشته باشد، مانند پرداخت اجاره بها یا تهیه گزارش سالانه. کارهایی که دارای موعد مقرر هستند معمولا در صورت تاخیر با جریمه مواجه میشوند.
اما در مورد وظایفی که ضربالاجل واقعی ندارند چطور؟ اینها اغلب موارد مهم و نه فوری هستند، مانند برنامهریزی فیزیکی سالانه، یادگیری یک زبان جدید در DuoLingo، یا رفتن به پیکنیک با فرزندانتان. ممکن است هیچ جریمهی فوریای برای از دست دادن این فعالیتها وجود نداشته باشد، اما هنوز هم برای بهرهوری و زندگی خوب ما ضروری هستند، اغلب حتی ضروریتر.
که منجر به یک سوال واضح میشود: چگونه می توانید از فراموش شدن این تسکها جلوگیری کنید؟
میتوانید با شناسایی فعالیتهای اهرمی خود شروع کنید و زمان کمی را به آنها در روزهای خاصی به نام «تاریخهای انجام» اختصاص دهید. بهعبارت دیگر، «تاریخ انجام» روزی است که شما واقعا یک کار را تکمیل میکنید یا پیشرفت میدهید. تاریخهای انجام با تاریخهای سررسید دلخواه متفاوت است زیرا به زمانی بستگی دارد که شما تصمیم میگیرید با این آیتم روبرو شوید، به این معنی که میتوانند منعطف باشند و بعدا تغییر کنند.
الگویی برای تمرکز روی کار ۱۰ هزار دلاری شما.
من الگویی ایجاد کردهام تا به شما کمک کنم در کار ۱۰ هزار دلاری خود پیشرفت اساسی داشته باشید. در اصل، یک لیست کار ساده است. اما به شما این امکان را میدهد که مقادیر ۱۰ تا ۱۰ هزار دلاری و تاریخهای انجام را به وظایف خود اختصاص دهید. همچنین دارای چندین نمای مختلف از وظایف شما است، از جمله داشبورد ۱۰ هزار دلاری برای بررسی تنوع وظایف شما بر اساس ارزش. از مؤلفههایی که بیشتر مرتبط میدانید استفاده کنید و سپس شروع به پیگیری همهی وظایف خود کنید.
۱۰ هزار دلار کار – ارزشها و تاریخهای انجام را برای وظایف خود تعریف کنید.
- ماتریس 2×2 – وظایف خود را بر روی یک شبکه 2×2 از مهارت و اهرم تجسم کنید.
- امروز – نمای روزانه از وظایف شما.
- تاخیر دار – کارهایی که نیاز به توجه فوری دارند.
- تابلو – یک نمای کانبان از وظایف شما که میتواند بر اساس اولویت تغییر کند.
- تقویم – نمایش ماهانه وظایف.
داشبورد ۱۰ هزار دلاری – ترکیبی از وظایف 10 تا 10 هزار دلاری خود را دنبال کنید.
منبع: 10k Work: How to increase your productivity using the magic of leverage